معلوليت چيست

 

معلوليت، به ناتواني در انجام تمام يا قسمتي از فعاليت هاي عادي زندگي فردي يا اجتماعي به علت وجود نقصي مادرزادي يا اكتسابي، در قواي جسماني يا رواني اطلاق مي شود.

 

انواع معلوليت ها

 

معلوليت هاي جسمي شامل موارد زير است:

الف: معلوليت هاي حواسي : مانند نابينايي و ناشنوايي؛

ب: معلوليت هاي حركتي : شامل انواع نقص عضوها، ضايعات نخاعي و ناهنجاري هاي مربوط به اسكلت و عضلات؛

ج: معلوليت احشاي داخلي: شامل ناهنجاري هاي قلبي ـ عروقي، تنفسي، كليوي و غيره؛

معلوليت ذهني شامل موارد زير است:

الف: عقب ماندگي ذهني

ب: بيماري رواني

علل معلوليت ها

 معلوليت هاي اكتسابي: در اثر تصادفات، حوادث يا بلاهاي طبيعي، جنگ، آتش سوزي، مسموميت ها و يا بيماري هاي مزمن و عوارض ناشي از آنها، فرد ممكن است دچار اين معلوليت گردد.

 

در برخورد با افراد ناشنوا بايد آرام و شمرده صحبت كرد و موقع صحبت روي خود را به سمت فرد نگهداشت تا بتواند با لب خواني منظور ما را درك كند. صحبت با صداي بلند باعث مي شود كه وي نتواند منظور ما را به خوبي درك كند. چون در اين حالت، لب خواني مشكل مي شود.

 معلوليت هاي مادرزادي: علل معلوليت مادرزادي را به طور كلي به دو دسته تقسيم مي كنند:

عوامل دوران بارداري: نظير عوامل ژنتيكي، سوء تغذيه مادر، سن بالاي مادر، رعايت نكردن بهداشت دوران بارداري، اشعه، دارو، بيماري مادر، استعمال دخانيات.

عوامل هنگام زايمان: زايمان مشكل و طولاني، زايمان هاي غيربهداشتي، ضربات وارده به نوزاد هنگام تولد.

 

راههاي پيشگيري از معلوليت ها

 

پرهيز از ازدواج هاي فاميلي، مراقبت هاي دوران بارداري، تغذيه صحيح مادر، اجتناب از باردار شدن در سنين بالاي 35 سال و زير 18 سال، مصرف نكردن دارو در هنگام بارداري، اجتناب از در معرض اشعه قرار گرفتن و انجام زايمان در شرايط كاملاً بهداشتي و تحت نظر فرد دوره ديده از جمله اقداماتي است كه مي تواند از بسياري از معلوليت ها پيشگيري نمايد.

برخورد خانواده با افراد معلول بايد چگونه باشد؟

درك اين نكته مهم است كه اگرچه ممكن است فرد معلول با ديگران تفاوت داشته باشد ولي تكيه بر ناتواني فرد، نه تنها كمكي به وي نمي كند بلكه بر مشكلات وي خواهد افزود. افراد معلول، غالباً مشكلاتي دارند كه مانع انجام برخي از فعاليت هاي آنها مي شود يا احتمالاً آنها بعضي از كارها را به شكل ديگري انجام مي دهند، اما اكثر افراد معلول نيز مي توانند پس از آموزش لازم، بسياري از فعاليت هاي عادي زندگي را با اندك تفاوت يا آهسته تر از ديگران انجام دهند. آنچه يك معلول نياز دارد پذيرفتن و باور كردن توانايي هاي اوست نه غصه خوردن براي ناتواني وي.

 

 

 

 

 علت معلوليت هاي جسمي و حركتي چيست؟ و چگونه بايد با آنها برخورد كرد؟

 

افراد مبتلا به ضايعات نخاعي، معمولاً از ناحيه پا دچار ناتواني هستند و فلج هاي مغزي مي تواند هر يك از اندام ها يا همه آنها را مبتلا سازد. بيماري ها، حوادث و تصادفات نيز مي توانند سبب بروز نوعي نارسايي حركتي در فرد گردند. در برخورد با معلول جسمي بايد ضمن توجه به محدوديت هاي حركتي فرد، ديگر توانايي هاي او در حدي تقويت شود كه حتي الامكان بتواند نارسايي ها را جبران كند.

 

با افراد نابينا چگونه بايد برخورد كرد؟

 

در برخورد با فرد نابينا بايد تلاش نمود تا در صورت وجود بينايي حتي به صورت جزيي، با استفاده از روش هاي مناسب، مهارت هاي فرد را در استفاده از آن بالا برد. تقويت حواس ديگر فرد، وي را در مواجهه با عوامل محيطي موفق تر مي سازد.

وضعيت زندگي و اثاثيه منزل، بايد به نحوي چيده شود تا نابينا بتواند به راحتي وسايل مورد نياز خود را پيدا كند. خوشبختانه امروزه با استفاده از الفباي بريل، نابينايان مي توانند با سواد شوند، بخوانند و بنويسند.

 

با افراد ناشنوا چگونه بايد برخورد كرد؟

 

در برخورد با افراد ناشنوا بايد آرام و شمرده صحبت كرد و موقع صحبت روي خود را به سمت فرد نگهداشت تا بتواند با لب خواني منظور ما را درك كند. صحبت با صداي بلند باعث مي شود كه وي نتواند منظور ما را به خوبي درك كند. چون در اين حالت، لب خواني مشكل مي شود.

 

به چه افرادي عقب ماندگان ذهني مي گويند؟

 

عقب ماندگان ذهني، افرادي هستند كه از نظر فعاليت هاي ذهني، نسبت به همسالان خود نارسايي دارند و عقب مانده اند. در نتيجه از نظر توانايي يادگيري، همسازي با محيط، بهره برداري از تجربيات، درك مفاهيم، قضاوت و استدلال صحيح، به درجات مختلف محرومند.

عقب ماندگان ذهني به چند گروه تقسيم مي شوند؟

آموزش پذير: بهره هوشي اين افراد، بين 70-50 است. اين گروه، به طور كلي چه به لحاظ حركات و حواس و چه به لحاظ رواني، از كودكان عادي كندتر هستند. سازگاري اجتماعي اين افراد، به شرايط محيطي آنها بستگي دارد. در برخورد با اين افراد، بايد متوجه محدوديت هاي ذهني آنها بود. انتظارات والدين نيز بايد با توجه به شرايط ذهني آنها باشد.

تربيت پذير: بهره هوشي اين گروه، بين 50- 25 است. به لحاظ عاطفي وضع بسيار متغيري دارند. معمولاً وقتي چيزي را طلب مي كنند مهربان و مطيع هستند، ليكن در مقابل مخالفت هاي ديگران حملات خشم و غضب و عصبانيت شديد از خود بروز مي دهند. توانايي ذهني اين افراد در هر سني كه باشند در حد توانايي هاي ذهني كودك 7- 6 ساله باقي مي ماند. والدين، در برخورد با آنها بايد به توانايي ذهني آنها توجه نمايند و در هر حال، توجه داشته باشند كه اگرچه از لحاظ جسمي، روز به روز بزرگتر مي شوند ولي در توانايي هاي ذهني، همچنان محدوديت دارند.

حمايت پذير: بهره هوشي اين گروه، در حد 25 و كمتر از آن است. به لحاظ ظاهر، وضع چهره اغلب اين كودكان غيرعادي است و توانايي كنترل خود را ندارند. در اكثر موارد آب دهانشان از گوشه لب ها به طرف خارج سرازير است. بسياري از آنها در ايستادن و راه رفتن مشكل دارند. به لحاظ عاطفي نيز حالت بي تفاوت دارند. با آموزش هاي مناسب از طريق به كارگيري مكانيسم شرطي در بعضي از اين افراد، آنها مي توانند در برخي امور شخصي همكاري كنند؛ ولي در هر حال در اكثر موارد براي زنده ماندن، محتاج حمايت ديگران هستند.